قیمت طلای جهانی در اوج خواهد ماند؟
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۰۳۴۷
قیمت طلا بر اساس دادههای ترکیبی ایالاتمتحده به بالاترین حد در ۶ ماه گذشته بازگشت.
به گزارش ایران اکونومیست، آخرین دادههای کلان از ایالاتمتحده پس از اینکه اقتصاد و اشتغال ایالاتمتحده نشانههایی از سرد شدن را نشان دادند، طلا را به بالاترین سطح ۶ ماهه رساند. بازار طلا در زمانی از روز جمعه تنها ۲۵ دلار از سطح اصلی ۱۹۰۰ دلار در هر اونس فاصله داشت، در حالی که قیمت طلای Comex فوریه ۱۸۷۳ دلار و ۴۰ سنت بود که ۲.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بزرگترین رویداد کلان هفته نشان داد که رشد شغلی در ایالاتمتحده در ماه گذشته کاهش یافت. یکی از محرکهای مثبت طلا در این گزارش، کاهش فشار دستمزدها بود که نشانهای از کاهش تورم است. میانگین درآمد ساعتی سالانه در ماه گذشته ۴.۶ درصد افزایش یافت و این پایینتر از انتظارات پنج درصدی بازار و به دنبال افزایش ۴.۸ درصدی در نوامبر بود. گزارش نشان داد که اقتصاد به آرامی در حال تعدیل و تورم در حال کاهش و بازار کار همچنان قوی است. همچنین، بخش خدمات ایالاتمتحده برای اولینبار در ماه دسامبر با ۴۹.۶ درصد کاهش یافت. کاهش ۶.۹ درصدی باعث نزولی شد زیرا اجماع بازار به دنبال رسیدن این شاخص به ۵۵ درصد بود.
اندرو گرانتام، اقتصاددان ارشد بازار سرمایه CIBC اظهار کرد: بررسی اخیر نشان میدهد که رشد تولید ناخالص داخلی در سه ماهه چهارم سال گذشته بسیار بهتر از حد انتظار بود. کاهش شدید فعالیتهای تجاری و سفارشهایی که در صورت تداوم، نگرانیهایی را در مورد چشمانداز تقاضا ایجاد میکند. عملکرد طلا در هفته آینده برای تعیین اینکه آیا این فلز گرانبها میتواند رشد خود را حفظ کند، حیاتی خواهد بود.
طلا در سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۲ نشانههایی از الگوی صعودی را با توجه به انتظارات برای چرخش فدرال رزرو نشان داد. مارک چندلر، مدیر عامل بانک جهانی فارکس به کیتکو نیوز گفت: هدف بعدی که طلا باید از آن عبور کند، حدود ۱۸۹۶ دلار و ۵۰ سنت است که معادل ۶۱.۸ درصد کاهش زیان از اوج مارس گذشته نزدیک به ۲۰۷۰ دلار است.
تورم یکی از گزارشهای کلیدی است که طلا در هفته آینده به آن توجه زیادی خواهد کرد، به ویژه پس از آن که صورتجلسه فدرال رزرو از نشست دسامبر نشان داد که مقامات بانک مرکزی ایالاتمتحده احساس میکنند که باید کارهای بیشتری برای مقابله با فشارهای قیمتی انجام شود. گفته میشود، تا زمانی که فلز زرد در بالای منطقه ۱۸۲۵ تا ۱۸۳۰ دلار باقی بماند، روند صعودی مطلوب به نظر میرسد.
هر گونه بهبود پایدار قیمتها در بازار طلا، بیش از هر چیز، نیازمند تغییر در احساسات سرمایه گذاران ETF است که همچنان محتاط هستند. به نظر میرسد آنها منتظر پایان چرخه افزایش نرخبهره در ایالاتمتحده هستند.
بر اساس گزارش کیتکو، جیمز نایتلی، اقتصاددان ارشد بینالمللی ING گفت: مقامات فدرال رزرو همچنان نگران هستند که سیاست باید محدودتر باشد و برای مدتطولانی محدودکننده بماند تا اطمینان حاصل شود که تقاضا با ظرفیت عرضه اقتصاد و فشارهای قیمت کاهش مییابد. فراخوانهای اجماع بازار به دنبال کاهش نرخ تورم سالانه به ۶.۵ درصد در دسامبر از ۷.۱ درصد چاپ نوامبر هستند.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: اقتصادی ، قیمت طلا ، تورم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: اقتصادی قیمت طلا تورم ایالات متحده قیمت طلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۰۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.